بــــــــعضی وقتا واقعا به کارای زندگی شخصیم نمیرسم!هفته ای که گذشت واقعا خونمون حکم خوابگاه شبانه رو داشت و حتی یه شبم توش نبودیم که یه فیلم ببینیم حتی!الان چند وقته خونه رو هواست و اصلا انقد دیر میایم و صب میریم کار که به هیچیش نمیرسم ، حتی به خودمم بزور میرسم چون وقتم کمه !پناه میگه برنامه ریزی کن اما وقتی صب میریم کار و عصرش تا 6 ، 7 تو شرکتیم بعدشم همش میریم اینور اونور نه جای برنامه ریزی برای خودم میمونه نه کارام! دلم برای خونم تنگ شده ، از طرفیم درد عضلانی و پوستم و اینا اذیتم میکنه و نمیذاره برگردم به زندگی عادیم! کلافه کنندس
برنامه مسافرت برون مرزیمون رو تقریبا اوکی کردیم و مونده گرفتن بلیط و ...اون تایم هوا سرده و برف هست اما میدونم چقدر خوش میگذره، من تاحالا تو زمستون جایی نرفتم برون مرزی و همیشه حتی اروپاهم که رفتم تا اخر پاییز برگشتم.به فکر اینم و دوس دارم یه بوت بلند مشکی بگیرم چون ندارم اما اونم وقت نمیکنم برمدوتا آگ کوتاه و بلند سفارش دادم انلاین ، یکیش بدستم رسیده و یکیش هم میاد ولی بوت بلند مشکی رو باید پام کنم و حضوری بخرم.دوس دارم برم موهام رو رنگ کنم و ماساژی که پناه سورپرایزی برام از نیلوفر آبی گرفته بود رو استفاده کنم ولی هنو قسمت نشدهمیخام برم ورزش از شر این اضافه وزن بعد عروسی خلاص شم که آلودگی هوا نمیذاره و کلا راستش خوشحالم اینجا میتونم غرهام رو بزنم و بگم نارحتم از تلنبار شدن کارای زندگیم...حتی کلاس نقاشی مورد علاقم رو هم نمیتونم برم و منی که حداقل هر هفته یه بار چیزکیک و کیک درست میکردم به اونم نمیرسم!اصن کلا خواستم مثل پست قبلی بگم خیلی همه چیز روتین اینا شده و من موندم انبار کارای تلنبار شده که داره حالمو بد میکنه ...
اوه اوه این کنسل شدن کارای فوق برنامه وقتی تازه رفته بودم سر کار با وجود زندگی متاهلی جدید، خیلی به منم فشار میاورد. همش تو این فکر بودم که خونه تمیز نیست و به فلان برنامه هام نرسیده م و فانتزیام اجرا نشده. ولی خب کم کم سعی کردم یه تعادلی ایجاد کنم. الان دیگه هم خونه بیشتر تمیزه، هم اینکه نامرتبیش دیگه رو مخم نمیره. رسیدن به این تعادله یه کم زمان میخواد
اره لاندا فک میکنم باید یه زمانی به خودم بدم و خیلیم افسرده نشم
اوه اوه این کنسل شدن کارای فوق برنامه وقتی تازه رفته بودم سر کار با وجود زندگی متاهلی جدید، خیلی به منم فشار میاورد. همش تو این فکر بودم که خونه تمیز نیست و به فلان برنامه هام نرسیده م و فانتزیام اجرا نشده. ولی خب کم کم سعی کردم یه تعادلی ایجاد کنم. الان دیگه هم خونه بیشتر تمیزه، هم اینکه نامرتبیش دیگه رو مخم نمیره. رسیدن به این تعادله یه کم زمان میخواد
اره لاندا فک میکنم باید یه زمانی به خودم بدم و خیلیم افسرده نشم
بعضی وقت ها ادم دلش برای روتین زندگی تنگ میشه
اره خیلی سوریی